کد مطلب:173198 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

علل و عوامل خلط این دو نگرش
از دلایل عمده ی خلط این دو نگرش، كم توجهی به سیره ی عملی ائمه معصوم علیهم السلام است كه این كم توجهی ریشه در چند علت دارد:

الف) بحث و بررسی تئوری در گفتار ائمه ی معصوم علیهم السلام.

ب) كاوش نكردن در زندگی و سیره عملی آن ها.

ج) فرار از مسؤولیت و وظیفه.

این عوامل، از جمله مواردی است كه همواره فاصله انسان ها را با ائمه معصوم علیهم السلام افزایش می دهد.

علاوه بر آن كه تصویر خداگونه و فوق بشری از معصوم علیه السلام، عملا تأسی پذیری را كاهش داده، آن چنان مسئولیتی برای شنونده ایجاد نخواهد كرد.

برای تحقق وعده های الهی و رسیدن به نعمت های بهشت، محبت لفظی و حداكثر قلبی، به جای تأسی عملی كفایت خواهد كرد و ارزش عمل به شدت تحقیر می شود و معصوم با انسان ها به قدری فاصله می گیرد كه عملا جز ستایش و نیایش، برای شنونده كاری باقی نمی ماند.

برای این تفكر، نه تنها به بررسی ابعاد عملی زندگی معصوم نیازی نیست؛ بلكه پرداختن به آن نیز مضر خواهد بود و در صورتی كه به آن پرداخته شود، باید در هاله ای از تقدس قرار گیرد و عمل غیر بشری تلقی گردد تا كم تر به هدف فرار از مسئولیت لطمه ای وارد نماید.

ورود به زندگی عملی ائمه معصوم علیهم السلام، هنگامی قابل تقلید و الگوگیری خواهد بود كه تفسیری بشری داشته باشد، ولی هنگامی كه آن را وظیفه ای وحیانی و برخاسته از اطلاعات و مأموریت های الهی دانستیم، چگونه ممكن است انسان ها چنین وضعیتی را برای خود فراهم سازند.

بنابراین مردم فقط باید چون داستان های افسانه ای، مناقب آنان را بشنوند و بر عظمت، یا مظلومیت آن ها واقف گردند و حداكثر بر دشمنان آنان لعن و نفرین فرستند، نه چیز دیگر!

حوادث و رخدادهایی در زندگی عملی ائمه معصوم علیهم السلام وجود دارد كه ممكن است با تصویری كه از معصوم ارائه كرده ایم، چندان سازگار نباشد؛ زیرا آن چه در زندگی و مدت عمر شریفشان در ارتباط با جامعه و مردم پیش آمده است، كاملا یك زندگی انسانی و معمولی است و چندان مسایل غیر منتظره و غیر بشری در آن دیده نمی شود.

یك زندگی بی تكلف با تمام ویژگی های انسانی و همراه با كمالاتی كه برای هر انسان خود ساخته و با


اراده ای دست یافتنی و قابل تقلید است؛ یعنی یكسره یك زندگی كاملا بشری كه مردم به راحتی می توانند با آن ارتباط برقرار كرده، از آن الهام گیرند؛ ارادتمندان از آن پیروی كنند به گونه ای كه چندان آن را تكلف آمیز هم نیابند.

این گونه تصویر با دیدی كه به مردم داده شده، چندان سازگار نیست؛ لذا باید از زندگی آن ها گزینش شود و یا بیش تر از زبان گفتاری آنان استفاده شود كه برخی از جنبه های ثبوتی را نیز در برگیرد بدون توجه به این كه درك و جداسازی این دو جنبه برای بسیاری از مردم مقدور نیست و اختلاط آن نیز عوارض عملی بسیاری در بردارد؛ حتی این نكته را غافل نشویم كه بعضی از مردم، از هر سخنی كه مسؤولیت و وظیفه آنان را بكاهد و به آن ها (بدون عمل) امید بخشد، استقبال می كنند؛ مثلا اگر با سالی چند بار و حتی یك بار گریستن بر مصائب اهل بیت، آن هم به گونه «تباكی» به بهشت و سعادت اخروی برسند، چرا زحمت عمری سختی و محدودیت را هموار ساخته، خود را در پیچ و خم وظائف و مسئولیت های ریز و درشت گرفتار سازند!

تبلیغ چنین دینی، كه توجیه كننده بسیاری از لا ابالی گری ها، سستی ها و فرار از مسئولیت هاست، برای بعضی افراد، مطبوع تر از دینی است كه وظیفه و مواظبت را به همه زوایای زندگی فردی و اجتماعی انسان نفوذ دهد و مراقبت همیشگی را گوشزد كند.

حالا در این جا سؤالی پیش می آید كه اگر زندگی ائمه معصوم علیه السلام را با نگاهی بشری تحلیل كنیم، لازمه اش این است كه یا معجزات و كراماتی كه در زندگی آن ها اتفاق افتاده نفی كنیم، و یا به توجیه و تأویل بشری آن بپردازیم.

پاسخ این است كه اتفاقا در این تحلیل، جایگاه واقعی ائمه علیه السلام نشان داده می شود، از تصویر ناقص و تحریف شده نسبت به آنان نیز جلوگیری خواهد شد. در این تحلیل، این دو مقام از هم تفكیك و جداسازی می شود.

مثلا، ائمه معصوم علیه السلام از مردم، پیروی و تقلید از معجزات و كرامات خویش را به جهت این كه مقدور بشر نبوده و با استفاده از قدرت ثبوتی ائمه علیه السلام تحقق یافته، نخواسته اند، بلكه آنان استفاده از قدرت و توان ثبوتی را بیش تر در مقام محاجه با منكران انجام داده و آن هم برای اثبات اصل ارتباط با وحی و اثبات حجیت برای ادعای الهی خویش كه با توجه به آن همه حوادث و فراز و نشیب در زندگی آن ها، بسیار اندك و نادر است.